راهکار خنثی کردن لابیگریهای مخرب در انتصاب مدیران
سه یا پنج نفري كه بيشترين امتياز را كسب کردهاند به مقام تصميمگيرنده جهت انتخاب يكي از سمت مد نظر معرفي شوند. ملاك و معيار امتيازات فوق باشند نه باند بازي و لابيگري و بدهبستانهاي اقتصادي و سياسي، لازم است بر كار كميته فوق نظارت شود و خروجي آن نخبهترينها باشند. اگر غير از اين باشد مردم و نخبگان نااميد و سرخورده ميشوند و كشور در مسير افول سير خواهد کرد.
فرهنگ اقتصاد _ نقش مدیریت در توسعه و شکوفایی یا سقوط و نابودی مجموعههای اقتصادی و غیره بیبدیل و تعیینکننده است. چنانچه شرکتی همه امکانات و ابزار توسعه را در اختیار داشته باشد از نیروی انسانی با تجربه و با دانش و حتی تیم مدیریت میانی قوی برخوردار باشد، درآمد مناسب و تجهیزات به روز هم داشته باشد اگر مدیرعامل بیدانش در آن حوزه، لابیگر، منفعتطلب، خودبزرگبین، غیر ملی، کم انگیزه برای توسعه و کم تعهدی داشته باشد آن شرکت نه تنها در مسیر رشد و شکوفایی حرکت نخواهد نمود بلکه قطعا طی چند سال با خسارتهای سنگینی مواجه خواهد شد و ممکن است این خسارتها برای شرکتهای بزرگ و پر بنیه یکی- دو سال خیلی بروز نکند اما در سالهای بعد به مرور اثراث زیانبار خود را نشان خواهد داد.
شاعری میگوید:
سپهدار لشکر تنک دل بود
به کار دلیران جنگ مشکل بود
طی چند سال گذشته معیار انتصاب مدیران در بسیاری از سمتهای بسیار مهم و حساس و تخصصی، تجربه و تخصص و توان مدیریتی و تحولگرایی و توسعهطلبی نبود بلکه باندبازی و لابیگری و انفعال و برخی ویژگیهای دیگر عامل انتصاب مدیران بوده و از این بابت خسارتهای بسیار سنگین و جبرانناپذیری به کشور و ملت وارد شده است. خسارت این انتصابهای باندی آنقدر زیاد است که تا سالها باید آنها را محاسبه کرد و کتابها در خصوص آن نوشت. دولت دکتر پزشکیان با شعارهایی در تراز بالای مدیریت جهانی وارد عرصه انتخابات شد و ملت به این شعارها و اهداف بلند رای دادند اما متاسفانه راست نمودن راه کجی که سالها در کشور جریان داشته کار مشکلی است و همچنان باندبازی و لابیگری نقش مهمی در انتصاب مدیران ایفا مینماید.
چاره چیست و چگونه میتوان این راه کج مخرب را اصلاح نمود.
با اجرایی کردن پیشنهادهای زیر میتوان کشور را در مسیر شایستهسالاری مستقر نمود و از شرایط زیانبار کنونی نجات داد:
۱- تعیین شاخص برای انتخاب مدیران.
۲- تعیین کارگروهی برای بررسی برنامه مدیران و رتبهبندی برنامهها در وزارتخانهها، سازمانها و صندوقهای بازنشستگی و شرکتها و غیره.
۳- بررسی دقیق و میدانی عملکرد گذشته افراد شاخص در حوزه مورد بررسی مثلا شناسایی افراد شاخص عملگرای صاحب ایده در صنعت برق، گاز، پتروشیمی و… و بررسی افکار ایدهها و عملکرد گذشته هر یک از آنها.
۴- امتیاز دادن به عملکرد مدیریتی گذشته اشخاص مطرح شده برای هر سمت که میبایست جدولی بر اساس ۱۰ تا ۲۰ شاخص مهم تهیه شود و افرادی که گزینه میشوند و حتی افرادی که از جایی پیشنهاد نشدهاند اما سوابق آنها و ایدههای آنها نشاندهنده نخبگی آن در حوزه خاصی است در این جدول مورد سنجش و مقایسه قرار گیرند مثلا در جدول شاخصهای زیر معیار و شاقول انتخاب باشد:
– امتیاز میزان تحولگرایی و توسعه در مسوولیتهای گذشته
– امتیاز دانش و توان علمی و فنی در حوزه مد نظر
– امتیاز برنامهها و اهداف
– امتیاز میزان علاقه، انگیزه و تعهد به خصوصیسازی واقعی شرکت یا شرکتهای تحت مدیریت
– امتیاز مشورتپذیری و کار تیمی
– امتیاز شجاعت تصمیمگیریهای بزرگ و مهم و توان ریسک پذیری
– سایر ویژگیهای مهم
سه یا پنج نفری که بیشترین امتیاز را کسب کردهاند به مقام تصمیمگیرنده جهت انتخاب یکی از سمت مد نظر معرفی شوند. ملاک و معیار امتیازات فوق باشند نه باند بازی و لابیگری و بدهبستانهای اقتصادی و سیاسی، لازم است بر کار کمیته فوق نظارت شود و خروجی آن نخبهترینها باشند. اگر غیر از این باشد مردم و نخبگان ناامید و سرخورده میشوند و کشور در مسیر افول سیر خواهد کرد.
دلسوزان باید با تمام توان ناظر و پایبند به این اهداف و چارچوبها باشند. رسانهها باید ناظر و مطالبهگر و تحلیلکننده صادقی برای ملت خود باشند.
۵- برنامهریزی دقیق و همهجانبه جهت خروج دولت و سازمانها و صندوقهای بازنشستگی از مالکیت و مدیریت شرکتهایی که بخش خصوصی توان خرید سهام آنها را دارند، به هر طریق ممکن انگیزه لازم برای سرمایهگذاران ایجاد شود و دولت از شر بنگاهداری نجات یابد.
سیدحسین میرافضلی
به اشتراک بگذارید:
لینک خبر: